رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۲۰

《عهههه خب......راستش.....






من......







من.....








من به ایگورو اوبانای علاقه دارم😖》



شینوبو و آئویی همزمان باهم گفتن :

《 جدی ؟؟!! 》


کانائو:《 ولی اون تا حالا چند تا اعتراف عشقی دریافت کرده و هیچ کدوم رو قبول نکرده..... مطمئنی مشکلی نداری؟》


منظور کانائو این بود که اون ممکنه تو رو هم مثل بقیه رد کنه شاید از نظر روحی آسیب ببینی....

بگذریم...

میتسوری:《 نه مشکلی ندارم .....تازه در اون حد هم هاشقش نیستم😊😐》

نزوکو:《 که اینطور....خب پس

مسابقه هر کی نتونه طرف مقابل رو عاشق خودش کنه رو شروع می کنیم😄
موفق باشید.......مخصوصا تو کانائو 😆》

میتسوری :《 خیلی خب....باشه🙂》

و همه دست هاشون رو روی هم گذاشتن و گفتن:

《گامبارههه》

( یعنی موفق باشی یا تمام سعیت رو بکن)



تو راه برگشت به خونه شینوبو از میتسوری یه سوال پرسید


شینوبو:《میتسوری.میشه دوباره بهم بگی قبل از مرگ ایگورو سان چی بهش گفتی؟》


میتسوری:《اوه....خب...من بهش گفتم: ایگورو سان...اگه دوباره به عنوان انسان بدنیا اومدیم...من ....عروس تو باشم؟》

میتسوری بغض کرد ....


شینوبو بهش گفت:《پس.....تو فکر این ایگورو سان ...ممکنه که، همون ایگورو سان باشه؟ درسته؟ ____ ها؟ میتسوری؟》


میتسوری داشت گریه می کرد...

شینوبو:《 حالت خوبه ؟؟ آروم باش عزیزم .....من مطمئنم تو موفق میشی....》

شینوبو به آرومی میتسوری رو بغل کرد تا اینکه حالش یکم بهتر شد....








(گوینده:کانائو :)


باورم نمیشه باید دوباره امتحان ریاضی بدم ......... پشیمون نیستم که هفته قبل جزوه م رو به میتسوری دادم☺️

احساس میکنم از حدود دو یا سه ماه پیش بود ....
اولین بار که تانجیرو کون رو دیدم....

اون موقع توی تصمیم گیری سریع یا از ته دل ضعیف بودم و از سکه ای که کانائه نه سان بهم داده بود استفاده می کردم....

بعد از اون روز ....


احساس می کنم.....




تغییر کردم....











ادامه دارد...


هعی روزگار 🔪🗿🚬

👁👄👁 برای پارت بعد هیچ ایده ای ندارم😃🗿🚬

ایده پلیز🌚
دیدگاه ها (۴)

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۲۱+هی ، هی، شایعات رو شنیدی؟*کدوم...

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۲۲(گوینده : میتسوری:)امروز میخوام...

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۱۹

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۱۸

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۱۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط